من آدم افراط و تفریطی هستم؛ گاهی خیلی کوتاهی میکنم و گاهی زیادهروی. به نظر میرسد کلاً آدم متعادلی نیستم.شاید همین موضوع موجب خستهکننده شدن مسیر زندگیام شده باشد. ولی نمیفهمم چطور بعضیها یک روتین را دنبال میکنند و در آخر هم میگویند زندگی خوبی داشتند؛همانهایی که میشود لعنتی زندگیشان را حتی در نصف یک کاغذ A4 هم نوشت! و حتی از خطهای سوم و چهارم میتوان حدس زد که خب، این آدم قرار است بچه بیاورد، الان دارد خانه …
پست وبلاگ
بعد از نوشتن 2 هزار واژه و مشخص کردن اسکوپ های فعلی خودم در مورد دوستی، کار ، روابط عاطفی ، سیاسی و … مرورگر هنگ کرد و به صورت کامل هیچ گونه ای از Draftها ذخیره نشد. باید یه فکری براش بکنم، فعلا که این پست از دست رفت . ایجوری ها، اره 🙂 …
هیچ عدالتی تو دنیای امروز نیست! راستش، زیاد لازم نیست نگران عدالت در این دوران یا حتی دوران گذشته باشیم. از همان روزهایی که آدمها برای عدالت مبارزه میکردند، عدالت قربانی همین مبارزه شد. زمانی که افتخارشان این بود که در راه عدالت میجنگند، دقیقاً همان موقع بود که مفهوم عدالت رو تغییر دادند و از بین بردند. شاید تنها چیزی که ارزش داشته باشه دربارهاش حرف بزنیم، آینده عدالت باشه، چون عدالتِ واقعی تو این عصر نابود شده. حرف …
سالی که نکوست از بهارش پیداست این جمله یکی از جملاتیه که تو سال گذشته خیلی بهش فکر کردم. راستش، به نظرم هر رویداد زندگی، چه تولد باشه، چه عید یا هر اتفاق کوچیکی، یه فرصت خوبه برای اینکه بهش احترام بذاریم و ازش بهعنوان یه نقطهعطف برای خودمون استفاده کنیم. من سالهای قبل، عید رو معمولاً اینطور میگذروندم که با عیدی متمم و چند تا کتاب جدید بشینم و دستاوردهای یه سالم رو بررسی کنم. انگار که یه …
من خیلی وقتها احساس میکنم دنیا به طرز عجیبی احمقانه است. قبلاً فکر میکردم بهانهی مردم برای دروغ گفتن به یکدیگر صرفاً کمحوصله بودن است، اما فهمیدم اصل موضوع، خود دروغ گفتن است، و بعداً بهانهای برایش پیدا میکنیم. سیستم مغزی ما اینگونه عمل میکند که در اغلب موارد ما(مردم عادی) ساختن یک دروغ، راه سادهتری برای توضیح دادن یک موضوع است. با این حساب مصادرهی حقیقت به نفع خودمان به نظر کار پرمنفعت تری به حساب میاد.دکترهای امروزی میگویند …