در زمان های گذشته که عاشق یادگیری بودم خیلی برایم مهم نبود که از چه زمانی و کجا و چگونه یاد بگیرم. البته که مسیر یادگیری من هیچ وقت با یک شیب ثابت یا مسیر برنامه ریزی شده پیش نرفت بلکه با گره خورد با پارمتر های های انگیزه و شرایط کاری و … همیشه در حال تغییر بود. عجیب است که بگوییم ما یک برنامه یادگیری منظم داریم. حداقل برای من اینطور نبوده بلکه در طول سال های اخیر …
پست وبلاگ
سالی که نکوست از بهارش پیدا نیست! نمیدانم شیخ بهایی چرا این را گفت اما، به بهانه سال خواستم برنامه ریزی جدید کنم. علاقه ای که قبلا و در سال های گذشته هم بوده. اما تقریبا در هیچ یک از سال ها انچه که برنامه ریزی کردم به ثمر ننشسته. امسا وقتی نشستم این کارا بکنم حس کردم که : در کشوری زندگی میکنم که معلوم نیست فردایش چیست ! بی ثباتی دیگر یک خسیسه حکومت داری در عصر ما …
ما معمولا سعی میکنیم همه چیز را ساده کنیم. شاید اگر روزی مغز ما زبان داشت میگفت: من عاشق این هستم که هیچ تصمیم گیری بیشتر از یک خط نباشد. امروز هم نگاه کنیم تقریبا این مغز کوچک ما بر این نظریه پیروز شده، همه ما دوست داریم از یک کتاب چند نکته کلیدی رو بدونیم، از یک فیلم تهش را در بیاریم و … و این ریز داده های شبکه ای را همانند نقطه و خط به هم وصل …
نوشتن اولین جمله این پست تقریبا یک ساعت و نیم زمان برد … راستش نمیدانستم چه بگویم و از کجا و چطوری بگوییم. حتی برخی از پست هایی که چند ماه پیش نوشتم را که میخواندم احساس میکردم شخص دیگری آن ها را نوشته. آنچه که در ادامه میخوانید چند کوتاه نوشته بی ربط است مسائل مختلف خواهد بود. من کجا بودم و چه تغییراتی کردم ؟ راستش نوشتن الان من هم یهویی بود. یهویی از این جهت که …
بیاید کمی به عقب برویم … خیلی عقب، به دوره آغاز خلقت، تابهحال درباره شیطان و داستان به وجود آمدنش فکر کردهاید؟ لوسیفر یا شیطان محبوب ترین فرشته خدا بود که در انجیل داستانش آمده است. در قرآن هم آن را به اسم ابلیس میشناسیم. اما به راستی چرا محبوب ترین فرشته خدا تبدیل تبدیل به شیطان شد ؟ این ماجرا، تنها یک داستان در کتابهای مقدس نیست، بلکه داستان شیطان ( لوسیفر) و نافرمانیاش، تقریبا هر روز در همه …