به نظر میرسه که کلمه “تفریح” هم یک تعریف پیدا کرده. جامعه مدرن اینطوری کرده که اگر قرار هست خوش بگذرونی و لذت ببری، باید برای تفریح کردن هم پول بدی. از دید من، تفریح یعنی چی؟
به نظر من، تفریح برای یک راننده کامیون میتونه چند روز خوابیدن باشه، ولی مطمئنم که دیگه در جاده بودن حتی برای دلخوشی هم نمیتونه یه تفریح براش به حساب بیاد.
بعید به نظر میرسه که برای کسی که تمام روز پای کامپیوتر نشسته، رفتن به گیمنت تفریح باشه. تازه میفهمم چرا افرادی که در سیلیکون ولی بودن، تفریحشون این بود که بعد از یه هفته سخت با کامپیوتر برن کوه و جنگل.
مثالهای مختلفی تو ذهنم هست که نشون میده تفریح میتونه یه کار متضاد باشه که ازش لذت ببری، یا حتی میتونه چیزی باشه که دوست داشته باشی تجربهاش کنی.
اما اصرار عصر امروز یه سری لیست درست کرده و بزور بهمون میگه تفریح این موارده. شاید اگر من یه روزی پول و زمان کافی داشتم، یه شرکت میزدم که کارش پیدا کردن تفریحات مورد علاقه شما باشه. حداقل یه الگویی باشه که بر اساس یه مکانیزم بهت تفریحات مورد علاقهات رو پیشنهاد بده و سعی کنه این رو باتوجه به بودجه، زمان، و احساسات و نیازهای تو تنظیم کنه.
به نظر میرسه ما خیلیهایمون تو انتخاب تفریحاتمون به درستی به نتیجه نرسیدیم که میگیم افسرده و بیحالیم. مخصوصاً اونایی که ازدواج کردن :))