هیچ عدالتی تو دنیای امروز نیست!
راستش، زیاد لازم نیست نگران عدالت در این دوران یا حتی دوران گذشته باشیم. از همان روزهایی که آدمها برای عدالت مبارزه میکردند، عدالت قربانی همین مبارزه شد. زمانی که افتخارشان این بود که در راه عدالت میجنگند، دقیقاً همان موقع بود که مفهوم عدالت رو تغییر دادند و از بین بردند.
شاید تنها چیزی که ارزش داشته باشه دربارهاش حرف بزنیم، آینده عدالت باشه، چون عدالتِ واقعی تو این عصر نابود شده. حرف زدن درباره عدالت این روزها یا تبدیل به موعظههای بیفایده شده یا ابزاری برای فریب مردم. حتی من خودم نمیتونم مفهوم عدالت اجتماعی یا عدالت آموزشی رو به درستی درک کنم.
به نظرم، خیلی از قوانین و قواعدی که داریم، بیشتر شبیه راههایی برای کنترل جمعیت هستند تا ابزاری برای برقراری عدالت. چیزی که همهمون خوب میدونیم اینه که عدالت، چه در سطح فردی و چه در سطح اجتماعی، اصلاً وجود نداره.
انگار کسی که از اول برنده بازی بوده، داره تعیین میکنه که عدالت چیه. و این ما نیستیم که دنیا رو اینقدر بیرحم ساختیم؛ شاید خالق دنیا جور دیگهای فکر میکنه. ولی ژنهای ما، بر اساس خوی جنگ، کمبود منابع و قوانین داروین تنظیم شدن، نه بر اساس عدالت.
اینکه کِی در جریان خلقت، این مدل از رفتار ما شکل گرفت، معلوم نیست. ولی شواهد تاریخی میگه که از اول همینطور بودیم. خب، بگذریم…
به نظرم، عدالت زمانی در دنیا برپا میشه که موارد زیر به درستی فهمیده و اجرا بشن:
-
حاکمی نباشه: هیچ حاکم یا مدیر بالادستی وجود نداشته باشه. تمام تصمیمهای مهم دنیا بر اساس نرخ اعتباری یا کردیت به توکن ساخته بشه. یعنی اگر من میخوام رأی بدم، این رأی بر اساس دموکراسی نباشه، بلکه بر اساس شاخص اعتباری غیرمالی و هوش فردی تعیین بشه. در این مدل، حتی شرکتها، رباتها و حیوانات هم حق رأی خواهند داشت.
-
زاد و ولد تحت کنترل باشه: زاد و ولد فقط بر اساس داشتن اندام تناسلی نباشه. تنها افرادی که از شاخصهای استاندارد فرزندپروری برخوردار هستن، اجازه زاد و ولد داشته باشن. در این سیستم، تنها خانوادههایی که از امتیاز لازم برای تربیت یک فرزند سالم برخوردارند، میتونن تولید مثل کنن.
-
بلاکچین حاکم باشه: همهچیز از زمان گرفته تا زیبایی و حتی توجه دیگران، در قالب دارایی توکنیزه بشه. این داراییها با قراردادهای هوشمند بلاکچین ارزشگذاری بشن و قابل معامله و کنترل باشن.
-
قدرت متمرکز از بین بره: هیچ فردی به اسم رئیس یا مدیر مرکزی وجود نداشته باشه. ماموریتها و چشماندازها باید ارزشگذاری بشن و در صورت شکست، قابل پیگرد و قضاوت باشن. اگر کسی ادعا کرد که دنیا رو جای بهتری میکنه ولی در عمل شکست خورد، باید مسئولیتش رو بپذیره.
-
جهانی بدون پلیس و دزد: دنیای متاورس باید انقدر بزرگ بشه که بدون آسیب به احساسات و ارزشهای همدیگه، بتونیم تجربههای خودمون رو شکل بدیم. متاورس باید به فضایی تبدیل بشه که بتونیم انگیزههامون رو در اون تست کنیم.
-
بازارها بدون کنترل قدرتطلبان: هیچ سرمایهدار یا فرد قدرتمندی بازار رو کنترل نکنه و قوانین بر اساس منابع گروهی تغییر نکنن. قضاوتها باید بر اساس دادههای موجود انجام بشه و قاضیها بهجای انسانها، ماشینهایی با تحلیل داده دقیق باشن.
به نظرم، اینها حداقل چیزهایی هستن که در سایهشون میشه عدالت رو به دست آورد. البته که ممکنه این مدل زندگی برای خیلیها بیهیجان یا حتی کسلکننده به نظر بیاد، ولی شاید تنها راه برای داشتن عدالته. خوی شکارچی ما سالهاست که در همین چرخه گیر کرده و برای بیرون اومدن از این مدل، باید از ریشه تغییر کنیم