اگر روزی تصمیم گرفتید کسی را فحش کش کنید، تنها گزینه شما باید یک اقتصاددان باشد—همانهایی که ایده هایی میدهند ولی به عواقب بعدش فکر نمیکنند.
حتما میدونید که اقتصاد امروز، موتور محرکش بر پایه ترویج مصرفگرایی بنا شده است. اونم توسط اقتصاددانانی که، مانند شخصیتهای فیلم Mad Max، سعی کردن با افزایش “مصرف” رشد اقتصادی را رقم بزنن .
همان هایی که امروز موجب شدن ما شادی را در مصرف کردن ببنیم و آنچه که ترقی محسوب میشود را هم در میزان مصرف ارزیابی کنیم.
چنین اقتصادی کار میکند ولی مثل همین سکانس زیر کار میکند.
ایا دقیقا مصرف گرایی بد هست ؟ نه ! اما زمانی این مصرف گرایی به صورت افراطی و بیش از حد بخاد استفاده بشه بلا های عجیبی به بار میاد ( مثلا زمانی که به یک سیاستمداری کافیه شعله مصرف گرایی رو بیشتر کنی تا اقتصاد رونق بگیره و اونم با خوشحالی این شعله رو بیشتر میکنه ) اینجاست که راه رشد فقط ترویج مصرف گرایی بیش از اندازه هست و به نظرم همه ما به نحوی آلوده اش هستیم ( دقت کنید من نمیگم قناعت داشته باشید و یک گوشه نشینی ساده برای خودمان انتخاب کنیم – یه وقت با پند های منبری مقایسه اش نکنید ).
سوال مهم که میتوانیم از خودمون بپرسیم این است که من باید چه چیزی هایی رو مصرف کنم ؟
ایا من فردی هستم که تنها باید بیشتر از هر کسی نشان بدم که در حال مصرف کردن هستم ؟ خونه بزرگ تر – ماشین بهتر – تجملات بیشتر – پز بیشتر و …
ایا باید با مردمی که در حال مصرف هم هستن مبارزه کنم؟ مصرف روابط، مصرف احساسات، و مصارف دیگر (همین جاست که یه عده ای که منابع بیشتری دارن پاشون رو محکم تر رو شونه دیگران فشار میدن تا بالا برن )
نخیر! تنها باید حواسم باشد که در نهایت یک دنیا زشت در حال ساخته شدن است، که هر چقدر خواستی با هر مدل ادبیات و هنر و مذهب و … نمیتوانی تطهیرش کنی، پاک نمیشود×
راستش حتی اگر منم یک سیاستمدار بودم قطعا به جای انتخاب ادام اسمیت ترجیحم رو میذاشتم رو انتخاب روش های جان مینارد کینز، چون انچه یک سیاست مدار میخاد قدرته که این رو کینز هدیه میده بهش. و حقیقت این است که وقتی همه چیز در جریان باشد میتوان مثبت فکر کرد تا به اتفاقات خوب رسید.
این هارا گفتم تا نتیجه چه میشود، نتیجه تهش میشه این که ا گر در این عصر ناراحت هستید یا حالتان دیگر خوب نیست، تقصیر شما نیست .
بلکه آخرین پژوهش های علمی تقریبا نشون میده نسل های جدید تر هم در حال تغییر به همین سمت هستن.
برای مثال مقاله زیر نشون میده تقریبا از هر ده زن یک نفر با “وضعیت سلامت روحی و روانی وخیم” مواجه است
و من ریشه اش رو همین مصرف گرایی میدونم و سعی کردم بطور خلاصه توضیحش بدم – حالادوباره بگردیم به همان مصرف گرایی مون ما نمیتونیم از این شام اخر لذت نبریم 🙂