چند روزی هست بعد از 40 روز کار مداوم از 4 صبح یکم خلوت شدم. در جستجوی یک سریال باکیفیت، به سراغ فهرست IMDb رفتم و با شوگون مواجه شدم. راستش را بخواهید، در ابتدا تصور نمیکردم که یک مینیسریال بتواند چنین نمره بالایی کسب کند. اما وقتی متوجه شدم که داستان آن بر اساس رویدادهای واقعی و نقطهای عطف در تاریخ ژاپن است، علاقهام شدم کامل ببینمش. شیوه تماشای من نیز به صورت پیوسته (Binge-watching) بود تا جزئیات داستان …
دسته: گاهنوشتهها
در این دسته از گاه نوشته ها به پست ها و نوشته های که مربوط به هیچ از موضوعات اصلی سایت نیستن و یا دسته بندی خاصی برایشان وجود ندارد پرداخته میشود .
در دو سال گذشته، با هر یک از نزدیکانم که صحبتی عمیق در مورد شرایط مملکت داشتیم، موضوع جنگ را مطرح میکردم. تا ۱۲ روز پیش، واقعاً کسی حرفم را جدی نمیگرفت؛ کماکان نزدیکانم حرفهایی که الان میزنم را هم جدی نمیگیرند :). من «مطهری نیا» نیستم که شاید بعداً حرفم به جایی برسد؛ تنها خودم از گفتههایم لذت میبرم. همین الان که این متن را مینویسم، بعد از ۱۸ ساعت کار مداوم، آمدهام تا بنویسم (راستش چشمانم میسوزد) و …
«من فکر میکنم مهمترین کاری که در سیسالگی باید در نظر بگیرم، واکنش نشان دادن یا ندادن به موضوعهای مختلف است. از صبح که بیدار میشوی، زندگیها و آدمهای مختلفی را میبینی و فکر میکنم اگر بتوانم تا دهه چهلم زندگی بر واکنشهایم تمرکز کنم، احتمالاً اشتباهاتم کمتر شده باشد. شاید هیاهوی جوانی از بیست تا سیسالگی تنها فایدهاش این باشد که به تو جسارت میدهد تا روی ایدههایت بیشتر کار کنی، از اشتباه کردن نترسی و نسبت به اتفاقات …
اگر روزی تصمیم گرفتید کسی را فحش کش کنید، تنها گزینه شما باید یک اقتصاددان باشد—همانهایی که ایده هایی میدهند ولی به عواقب بعدش فکر نمیکنند. حتما میدونید که اقتصاد امروز، موتور محرکش بر پایه ترویج مصرفگرایی بنا شده است. اونم توسط اقتصاددانانی که، مانند شخصیتهای فیلم Mad Max، سعی کردن با افزایش “مصرف” رشد اقتصادی را رقم بزنن . همان هایی که امروز موجب شدن ما شادی را در مصرف کردن ببنیم و آنچه که ترقی محسوب …
من آدم افراط و تفریطی هستم؛ گاهی خیلی کوتاهی میکنم و گاهی زیادهروی. به نظر میرسد کلاً آدم متعادلی نیستم.شاید همین موضوع موجب خستهکننده شدن مسیر زندگیام شده باشد. ولی نمیفهمم چطور بعضیها یک روتین را دنبال میکنند و در آخر هم میگویند زندگی خوبی داشتند؛همانهایی که میشود لعنتی زندگیشان را حتی در نصف یک کاغذ A4 هم نوشت! و حتی از خطهای سوم و چهارم میتوان حدس زد که خب، این آدم قرار است بچه بیاورد، الان دارد خانه …