سالی که نکوست از بهارش پیداست
این جمله یکی از جملاتیه که تو سال گذشته خیلی بهش فکر کردم. راستش، به نظرم هر رویداد زندگی، چه تولد باشه، چه عید یا هر اتفاق کوچیکی، یه فرصت خوبه برای اینکه بهش احترام بذاریم و ازش بهعنوان یه نقطهعطف برای خودمون استفاده کنیم.
من سالهای قبل، عید رو معمولاً اینطور میگذروندم که با عیدی متمم و چند تا کتاب جدید بشینم و دستاوردهای یه سالم رو بررسی کنم. انگار که یه مسابقه دو تموم شده و میخوام ببینم این دور رو چطور دویدم!
اما امسال گفتم به بهانه عید، یهبار دیگه فقط چیزهایی که یاد گرفتم رو مرور کنم:
-
یاد گرفتم صبور باشم، چون همهچیز، به هر قیمتی هم خوب نیست.
-
فهمیدم ورزش خیلی مهمه. مهم نیست چقدر، فقط باید هر روز انجامش بدم.
-
وضعیت منابع انسانی تو ایران خیلی بد شده. تقریباً هیچ اطمینانی به کسی نمیشه داشت.
-
بعضی از دوستان، فقط دوستن؛ نباید دوستی رو با کار قاطی کرد.
-
همیشه لازم نیست به همه واکنش نشون بدم. گاهی سکوت خودش جوابیه که باعث خجالت طرف میشه.
-
علاقهای به محیطهای شلوغ یا بحثهای بینتیجه ندارم.
-
بعضی هزینهها، بعداً خودشونو نشون میدن. این یعنی «خودکرده را تدبیر نیست.»
-
آبی که از کوزه ریخت، دیگه برنمیگرده.
-
نباید عمق خودمو فدای نفهمیدن خیلیها کنم.
-
آدمها معمولاً بیشتر از دستاوردهاشون، حماقتهاشون رو نشون میدن، مگر اونایی که اهل فکر و اندیشهان.
حالا اگه بخوام برای سال جدید یادآوریهایی به خودم داشته باشم، این لیست رو میذارم:
-
هیچوقت اراده و امیدمو از دست ندم. باورام بزرگترین دارایی منن.
-
حرفای پوچ و دروغای دیگران رو جدی نگیرم. اصلاً روی حرف بقیه خیلی حساب نکنم.
-
برای یادگیری یهسری مهارتهای پایه، استراتژیهای دقیقتری بچینم. مثل یادگیری ماشین یا کار با ساختارهای دقیقتر LLMها.
-
برای همه کارهام یه برنامه مشخص کنم و اگه قراره با کسی کار کنم، اصلاً از استانداردهای خودم کوتاه نیام.
-
لازم نیست برای موفقیت جار بزنم. موفقیت خودش صداش رو به بقیه میرسونه.
-
روی آرامشم بیشتر تمرکز کنم و کمتر انرژیام رو صرف حوصله خرج دادن برای چیزای بیارزش کنم.
-
یه جمله از «جان ویک» هست که دوست دارم همیشه یادم بمونه:
“How you do anything is how you do everything” -
از تنهایی نترسم و تو تنهایی فرصتهایی برای خودم بسازم که حالمو خوب کنه.
-
حسرت زندگی معمولی رو نخورم و از اینکه خودم هستم، به یه درک عمیقتر برسم.
-
رقابت کردن رو دوست داشته باشم و نذارم چیزی از دور، برام غیرواقعی زیبا جلوه کنه.