مربی موفقیت (COACH LIFE)
این متن فعلا در گاه نوشته هایم نوشته شده ولی بعدا به صورت جدی تر در یک پرونده مشخص مورد بازبینی قرار میگیرد . از آن جایی که سعی میکنم جنس حرف هایم در گاه نوشته ها متفاوت با سایر موارد باشد و سعی کنیم خودمونی تر بنویسم به پیشنهاد یکی از ادم هایی که خیلی دوستش داشتم سعی کردم در مورد جذب و قانون جذب بنوسیم کماکان قبلا نیز در مورد این موضوع نیز صحبت کرده بودیم ولی خب پیش داوری های من اصرار مجدد او باعث شد که دوباره در موردش فکر کنم این بار عمیق تر .
البته خود موضوع جذب و قانون جذب و این مدل از دست های موفقیت به گوشم رسیده ولی خب چون مطالعه کافی در 4 ساعت قبل من رو به این وا نداشت که متنی درست بنویس جنس مطلبی که امروز در موردش صحبت میکنم شاید یک پیش گفتار یا مقدمه چینی و زمزمه برای ایجاد یک جهش بزرگتر و عمیق تر شدن است .
الان ساعت نزدیک 5 صبح است و موضوع از جنس کلمات “جذب ، قانون جذب، یا موفقیت فردی ” و … نیست بلکه سعی میشود در رابطه با موفقیت فردی و الخصوص تحلیل یکی از این مربی ها باشد . که البته این مورد یاد اوری شد که بگم دید کامل و 360 درجه به موضوع ندارم ولی حرفایم خالی از لطف نیست!.
موفقیت فردی از جنس ان دسته از کلماتی بود که همیشه برای من قابل درک نبود .
اول کلمه موفقیت : این که موفق بودن در نظر همه ما ایا یکی هست ؟ یعنی این که اگر به هدفی که تعیین کردیم و برسیم میتوانیم بگوییم که موفق هستیم ؟ یا نه باید در مورد خود هدف و سطوح دست یابی در مورد آن حرف بزنیم ؟
بگذریم فرض میکنم موفقیت در ذهن همه ما این باشد که اگر به هدفی که مد نظر داشته ایم و رسیدم یعنی موفقیت حاصل شده .
دوم کلمه فردی : موضوع من در رابطه با این کلمه است که این کلمه به خودی خود خیلی خوب و جالبه اما وقتی با موفقیت هم سو میشه کمی درک و بار معنای عجیبی برام داره اونم این که خب موفقیت فردی یعنی رسیدن به هدف که خود فرد در نظر داشته و چرا ما موفقیت رو در بعد فردی وسازمانی و…می بینم در صورتی که همه این موارد تحت تاثیر محیط یا کنش های محیط هستند وبا ساده ترین تحرکات پیرامونی واکنش به همراه دارند .
از این هم بگذریم چون این موضوع انقدر عمیق است که در این نوشته نگنجد ولی به عنوان یک ایده و حتی شاید یک چرک نوشته با شما در میان گذاتشم .
ویژگی های مربی موفقیت
در این جا من یک مورد رو بعنوان مطالعه موردی (case study) مورد خطاب قرار میدهم و البته که با عنوان “امیر ” از آن یاد میکنم تا از به جای توجه به شخص به مفهوم برسیم و زیاد به صاحب اثر که تعدادشان کم نیستند دقت نکنیم
در صحبت های امیر ما که صاحبت یک اثر 270 هزار تومنی هست موضوعاتی مختلفی مطرح شد و این موارد رو از برنامه گفتگو محور (talk show) او خارج کردم .
1 – به کسی گوش بدید که اون هدف رو رفته :
وقتی این جمله را شنیدم گفتم خیلی از مربی ها همین توصیه رو دارند. اما وقتی فکر کردم دیدم لزوما اگر ما به هر کسی گوش بدیم که اون مسیر رو رفته دلیل بر موفقیت ما نیست بنابراین در پایین بررسی میکنم که ایا میشود گفت حرف این مربی موفقیت ما درست است یا خیر :
وقتی حرف از این میزنیم که راه دیگری رو بریم عموما جنس حرف ما از نوع تقلید هست همان چیزی که در دانشگاه و مدرسه به ما یاد داند این که اینگونه حلش کنیم این که این گونه باید بخوانیم حتی این گونه باید امتحان دهیم و…. در این ها هم امیر از موضوع تقلید صحبت کرد و گفت که اگر میخواهیم موفق بشویم نیز باید همین کارو کنیم مسیر همون ادم هارو بریم .
اما ایا این مورد دست است ؟ راستشو بخواهید خیر !. دلیل های زیادی است که نشان میده لزوما اگر به روش خیلی سطحی مسیر های یه ادم موفق رو بریم پیروز نمیشم از جمله این که : اون فرد شرایطش با ما فرق میکنه ، روحیاتش متفاوت هست ، نوع نگرش و دیدگاه های متفاوتی به یک موضوع نسبت با من دارد و فکر میکنم اگر صرفا کورکوانه پشتش حرکت کنیم درواقع نه تنها اون نیستیم وقتی که اون فرد با ما حرف هم بزند متوجه میشود که یک فرد جدید هستیم که شباهت هایی هم به او دارم .
درواقع میتوان گفت اصلا اگر هر کاری او میکنید ما بکنیم باز نتیجه اورا نخواهیم گرفت ! و این یک وعده برای دل خوش کردن تا به واقعیت افزودن هست.
2 – تفسیر مطالب قبلی و بیان جدید مطالب گذشته :
در این رابطه بگم که این موضوع بد نیست ولی وقتی میبنم مربی های موفقیت چیز هایی میگن که از جنس ایده نو نیست و تمام تلاششان این است که مطالب که هرروز ممکنه حتی جلوی چشمامون باشه رو به نحوی یا درست و یا درشت و یا تفسیر کنند . در واقع در حرف هاشون ( البته یکی دو نفری که دیدم و این مطالبم واقعا هنوز به مرحله نگاه 360 درجه نرسیده ) نمیشه یه سری مفهوم پیدا کرد بلکه جنس حرف ها از نوع توصیه و دعوت به اقدام و یا انگیزش بر اثر تکرار و برجسته کردن مفاهیم هست .
خود این موضوع یعنی تفسیر مطلب و بیان مطالب گذشته بد نیست بلکه روش خوبی حتی برای درمان بیماری و ایجاد شوک یا انگیزه به فرد نیز میتواند باشد .اما برای یک رشد پایدار و همیشگی نمیشه از منابع قرضی استفاده کرد و نمیشه همیشه در سر کلاس هایشان بود بلکه نیازهست استین بالا بزنیم و خودمون این کارارو کنیم تا واقعا کامل درک کنیم و فراموش نکنیم انگیزه های هر چند غلطمون رو .
چرا ممکن است به سمت مربی موفقیت بریم ؟
1– ضعف در شناخت خودمان :
عموما ترس از اشتباه فکر کردن یا و یا این که ممکن است مورد تمسخر واقع بشیم یا هر چیزی از این دست از مشکلات مارو به این سمت میکشونه که خودمون رو نشناسیم و هم رنگ جماعت بشیم .
سعی در اینکه بخوایم شروع کنیم به ساختار سازی و ساختار شکنی در خودمون خیلی سخته و برای همین حس میکنیم یک عامل بیرونی ( مثلا یک مربی یا یک رویداد ) میتواند این را رقم بزنه . البته که خیلی هامون میریم سمت رویداد و مربی ولی بازم بعدش بدون هیچ عملی به سمت همون خونه اول بازگشت میکنیم .
ریشه این موضوع شناخت خودمان انقدر طولانی است که این جا نمیشه درموردش بگم ولی خب همین رو یاداور بشم که اگر نقطه تحول همه چیز ماییم بپذیریم که نقطه رشد هم ما هستیم و نیاز به این گونه شتاب دهی و و مربی و جرقه برای روشن کردن و یا … نداریم .
البنه ممکن هم هست که نپذیریم و مراجعه کنیم ولی در هر صورت پیشنهادم این است که خودمان مربی موفقیت خودمان باشیم .
2- تعاریف دیگران و پدیدار شدن نیاز های عمیق ما :
این موضوع با مورد اول که گفتم رابطه نزدیکی دارند اما موضوع اول به این اشاره دارد که برنامه ای برای خودمان و تحولمان نداریم اما در در این مورد دوم به نیاز هایی که درعمق وجود ما سعی دارند راهی سریع تر برای رسیدن به هدف پیدا کنند را بررسی میکنم .
به ماجرا زیر دقت کنید :
فرض کنید امروز وقتی شمارو دیدم با ذوق بگم یه بسته دیدم اموزشیه خیلی جالبه . قانون جذب رو یاد میده هر چی بخای بهش میرسی و هر چیزی که فکر کنی مال خودت میشه اصلا هم الکی نیست همه اون ادم ها میان از تجربه های موفق خودشون میگن و من هم چند تا شون رو دیدم واقعا اگر میخای زندگیت متحول بشه و پیشرفت کنی اینو بهت توصیه میکنم حتما گوش کنی .
میشه گفت این جا یه WOM رخ داده و تبلیغ دهان به دهان صور.ت گرفته اما موضوع این که پاسخ به این موضوع از دو بُعد قابل بررسیه اول این که پاسخ این باشه که “خب این دوره ها خوبه اما من زیاد نیاز به تغییر به زندگی و تحول یا موفقیت بهش رو ندارم به این دلیل که برنامه و رویکرد و مسیر مداوم برای خودم دارم” ( جدای این که چقدر درسته یا غلطه ) یا این که بگیم “عع چه جالب واقعا خوبه مطمعنی ؟ خودت تست کردی ؟ اگر جواب میده خب بگو بهم منم بیام ؟ هزینش نه بابا اگر میگی جواب میده اصلا مهم نیست واقعا این جور دوره ها لازمه ادمو متحول میکنه ” این جملاتو همه این دست حرف ها نشان میدهد که زخم یا ضعف یا مشکل عمیقی در من بوده این زمان که پیشنهاد و یا یک معرفی خوبی بهم شده که بشه حلش کنم و از سردگمی و یا این وضع در بیام .
تیکه هایی که خوندید نقل به مضمون یکی از گفتمان های واقعی من در همین رابطه با یه نفر بود.
نتیجه گیری :
در ابتدا در مورد ویژگی های مربی گرفتم و چند مورداز ویژگی های مشهود رو زدم البته که ماجرا اقا امیر که براتون گفتم دارای نکاتی زیادی بود که در این جا لزوم بر اضافه کردن بیشتر این متن ندیدم .
بعد هم از خودمون گفتم که چرا بهشون نیاز داریم و چرا به سمتشون میرم .
در این مورد همان که گفتم صرفا اشارات جزئی داشتم که موضوع در حال حاضر چون اولویت نداره برای من و در تقویم محتوا نیست تا مدت ها در همین گاه نوشته ها میمونه تا بعدا اگر در حد یک نوشته شد بیشتر درموردش صحبت کنم و اونو جزو مسیر یادگیری خودم قرار بدم .
شما هم میتوانید به کیفیت این محتوا رای بدید .
